امروزه در کنار دیپلماسی سیاسی، اشکال جدیدی از دیپلماسی مطرح شده است، از جمله آنها میتوان به دیپلماسی عمومی، که شامل دیپلماسی رسانه ای، مجازی (سایبری)، دیپلماسی فرهنگی دیپلماسی دینی و هنری اشاره نمود. بهرهگیری از دیپلماسی عمومی برای پیشبرد روابط دیپلماتیک به ویژه در زمینه جنگ نرم، در سالهای اخیر، در بیشتر کشورهای جهان مورد توجه قرار گرفته است.
در عرصه حضور فعالیتهای فرهنگی نقش نمایندگان و رایزنان فرهنگی محسوس و از اهمیت بسزایی برخوردار است. هم اکنون در روابط بین ملتها و دولتها از رایزنان فرهنگی به عنوان پیشقراولان و سفیران فرهنگی یاد می شود. رایزنان فرهنگی همواره در خط مقدم جنک نرم و دیپلماسی فرهنگی قرار دارند. ایران اسلامی در عرصه دیپلماسی فرهنگی شهدای زیادی داده است از جمله شهید محمد علی رحیمی وابسته فرهنگی و مسئول خانه فرهنگ در مولتان پاکستان، شهید صادق گنجی وابسته فرهنگی و مسوول خانه فرهنگ در لاهور و اخیرا شهید ابراهیم انصاری رایزن فرهنگی در بیروت لبنان را می توان نام برد که جملکی نشان از اهمیت فعالیتهای فرهنگی و دیپلماسی فرهنگی در عرصه بین الملل دارد.
مقام معظم رهبری فرمودند:
در نظام اسلامی بر خاسته از سخن حق و تفکرات ناب الهی باید از روشها و ابزار فرهنگی استفاده بهتر و شایسته تری شود.
یکی از مهمترین زمینه های فعالیت های رایزنان فرهنگی در عرصه دیپلماسی عمومی و دیپلماسی فرهنگی آشنایی با ارتباطات میان فرهنگی می باشد.
ارتباطات میان فرهنگی به کنش متقابل انسانهابا فرهنگ های گوناگون می پردازد. از ویژگی های مهم ارتباط میان فرهنگی تقابل و تعامل میان دو فرهنگ است که انتقال پیام از فرهنگی به فرهنگ دیگر را بر قرار می سازد.
مهمترین ویژگی های رایزنان فرهنگی بر گزیده و متخصص عبارتند از:
۱- داشتن معلومات کلی و عمومی در باره ارتباطات میان فرهنگی، روابط فرهنگی بین المللی و دیپلماسی عمومی و فرهنگی.
۲- آگاهی از سیاست های فرهنگی کشور در ابعاد بین المللی.
۳- شناخت اهداف، آرمانها، فرهنگ و ارزش های انقلاب اسلامی.
۴- آشنایی با فرهنگ و تاریخ ایران اسلامی، انواع هنر های ایرانی و زبان و ادبیات فارسی.
۵- آگاهی از تحولات سیاسی، فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی کشور در سه دهه گذشته.
۶- شناخت نهاد های فرهنگی، علمی، آموزشی و هنری کشور و زمینه فعالیت آنها برای معرفی ،تعامل و همکاری با نهادهای مشابه در کشور میزبان.
۷- داشتن اطلاعات از وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جهان و روابط و دیپلماسی عمومی و فرهنگی کشور ها.
۸- آشنایی و تسلط حداقل یک زبان بیگانه.
۹- علاقه مندی به مطا لعه و فعالیت های فرهنگی.
۱۰- تسلط به انواع مهارتها، در زمینه فعالیت فرهنگی خارج از کشور.
۱۱- داشتن شخصیت برون کرا و خوش منش.
۱۲- آشنایی با فنون مذاکره و گفتوگو.
۱۳- شناخت حوزه های فرهنگی جهان.
۱۴- آشنایی با اصول دیپلماتیک و آداب تشریفات.
۱۵- آشنایی با اصول و شیوه های تبلیغات فرهنگی و دینی (دیپلماسی دینی).
۱۶- آشنایی با سازمانهای فرهنگی منطقه ای و بین المللی و…
تعریف دیپلماسی عمومی
عبارت «دیپلماسی عمومی» در حوزه مطالعات روابط بینالملل عبارتی است که در دهه ١٩۶٠، عمدتاً برای توصیف جنبههای جدید دیپلماسی بینالمللی رایج شد، که تعامل میان بازیگران جدید عرصه بینالمللی را در کنار دولتها، در بر میگرفت. دیپلماسی عمومی اولین بار درسال ١٩۶۵ در آمریکا توسط الموند گولیون، رئیس مدرسه حقوق و دیپلماسی فلچر در دانشگاه تافتز به کار گرفته شد. دیپلماسی عمومی عبارت است از ارتباطات معطوف به منافع ملی یک کشور، از طریق ارتباط با مردم خارج از مرزهای جغرافیایی.
تعریفهای بسیار متعددی از زمان رایج شدن این عبارت ارائه شده است. از جمله، دیپلماسی عمومی اقداماتی برای تعامل و ارتباط با دیگر ملل و اندیشهها دانسته شده که هدف از آن استقرار و استمرار روابط طولانی مدت فرهنگ، ارزشها و سیاستهای نظام مورد نظر به جوامع دیگر است.
نگاهی به تعاریف دیپلماسی فرهنگی
در ادبیات روابط بینالملل و سیاست خارجی تعاریف مختلفی از دیپلماسی فرهنگی ارائه شده است که تعاریف ذیل در زمره گویاترین این تعاریفاند:
فرانک نینکوویچ دیپلماسی فرهنگی را تلاش برای ارتقای سطح ارتباطات و تعامل میان ملل جهان با هدف طراحی و بنیاد نهادن تفاهمنامهها و توافقاتی بر اساس ارزشهای مشترک میداند ،این در حالی است که بنا به تعریف گیفورد مالون، دیپلماسی فرهنگی عبارت است از معماری یک بزرگراه دوطرفه به منظور ایجاد کانالهایی برای معرفی تصویر واقعی و ارزشهای یک ملت و در عین حال، تلاش برای دریافت درست تصاویر واقعی از سایر ملتها و فهم ارزشهای آنها و سرانجام، در تعریف میلتون کامینگز، دیپلماسی فرهنگی عبارت است از مبادله ایدهها، اطلاعات، هنر، نحوه زندگی، نظام ارزشی، سنتها و اعتقادات به منظور دستیابی به مفاهیم مشترک و تقویت تفاهم متقابل میان ملتها و کشورها.
با برداشتی تطبیقی از وجوه مشترک این تعاریف میتوان چنین نتیجه گرفت که دیپلماسی فرهنگی روایت داستان یک تمدن برای صاحبان سایر تمدنها با استفاده از ابزارهایی از جنس همان تمدن است؛ به عبارت دیگر، دیپلماسی فرهنگی آن گاه معنا و مفهوم واقعی خود را پیدا میکند که کشوری برای انتقال غنای نهفته در فرهنگ و تمدن خود با استفاده از سازوکارها و ابزارهایی از همان جنس به معرفی و انتقال آن به سایر ملل میپردازد و آن را سیاست خارجی خود لحاظ کند.
دیپلماسی فرهنگی
به باور بسیاری از نظریهپردازان روابط بینالملل، دیپلماسی فرهنگی نمونه بارز و اعلای اعمال قدرت نرم است که به کشورها این امکان و توان را میدهد که در طرف مقابل نفوذ کنند و او را از طریق عناصری چون فرهنگ، ارزش و ایدهها ترغیب به همکاری کنند. بنا به تعریف ژوزف نای قدرت نرم عبارت است از «توانایی یک دولت در رسیدن به اهداف مطلوب از طریق ایجاد جذبه و کشش و نه با استفاده از قوه قهریه و زور». او اعمال قدرت نرم را از طرقی همچون بسط و گسترش روابط با متحدان و تعاملات فرهنگی میسر میداند. از دیدگاه وی یک چنین سیاستی سرانجام، منجر به محبوبیت دولتها نزد افکار عمومی کشور مقصد میشود و نیز کسب حیثیت و اعتبار و وجهه بینالمللی برای دولتها را در بر دارد.
مزایای دیپلماسی فرهنگی
استفاده از فرهنگ و به خدمت گرفتن ابزارهای فرهنگی در دیپلماسی در مقایسه با سایر ابزارها و اهرمهای رایج در روابط بینالملل دارای مزایای بسیاری است که مهمترین آنها را میتوان به شرح زیر برشمرد:
۱٫ مواجه شدن با مقاومت کمتر در جوامع و کشورهای مقصد از کلیدیترین مزایای دیپلماسی فرهنگی محسوب میشود. یکی از مهمترین علل ناکامی دولتها در رسیدن به اهداف سیاست خارجیشان در سایر کشورها مقاومتهایی است که در کشورهای مورد نظر در مقابل پیاده شدن آنها صورت میگیرد. از آنجا که فرهنگ و ابزارهای فرهنگی در بسیاری از موارد ضمیر ناخودآگاه مخاطبان خود را هدف قرار میدهد و با لطافت و ظرافت غیرمشهودی بر لایههای عمیق اذهان ایشان تأثیر میگذارد، لذا در مقایسه با سایر ابزارهای شایع در دیپلماسی، دیپلماسی فرهنگی با سهولت بیشتری در لایههای زیرین جامعه و با عمق بیشتری رسوخ میکند و بر جای میماند.
۲٫ عاری بودن دیپلماسی فرهنگی از لحنی خصمانه و آمرانه در کنار جذابیت بیشتر و «نامحسوس بودن اعمال آن» و در نتیجه، هدف قرار دادن ذهن و روح مخاطبان خود از دیگر مزایای آن است. دیپلماسی آن گاه که با هدف تسخیر اذهان و قلوب مردمان سایر جوامع طراحی و اعمال میشود، نباید با یک تلقی خصمانه، منفی و سلطهطلبانه در ذهن مخاطبان همراه باشد. مخاطب قرار دادن جوامع و کشورهای دیگر، چه در سطح دولتها و چه در سطح ملتها، آن گاه که با ابزار قهرآمیز و لحنی آمرانه صورت گیرد، هرچند که ضمانتهای اجرای خود را نیز در کنار داشته باشد، با مقاومت در هر دو سطح روبهرو میگردد و سرانجام، منجر به صرف هزینه بیشتر و مقبولیت و کارآیی کمتر میشود.
۳٫ در دیپلماسی فرهنگی فرصت بهتری برای حضور جدیتر و مجال بیشتری برای ایفای نقش مؤثرتر توسط بازیگران غیررسمی، نهادهای مدنی و اشخاص حقیقی و حقوقی غیردولتی مهیا میشود و این به نوبه خود بر گستره حوزه مانور و دامنه تأثیرگذاری دیپلماسی فرهنگی در مقایسه با دیپلماسی کلاسیک سنتی میافزاید.
۴٫ دیپلماسی فرهنگی بیشتر به دنبال کشف، تعریف و ترویج ارزشها و منافع مشترک و جهانشمول و سپس، تأمین منافع ملی در چارچوب این ارزشها و منافع مشترک است.
۵٫ دیپلماسی فرهنگی میتواند به منزله فتح بابی برای مفاهمه بیشتر و بهتر میان کشورها به کار گرفته شود و به مرور زمان، منجر به پایهریزی روابط عمیق و پایدار فرهنگی میان کشورها شود و این تعمیق، حتی میتواند به حوزههای سیاسی و امنیتی هم تسری یابد.
۶٫ و سرانجام، دیپلماسی فرهنگی میتواند خلاقانهتر، انعطافپذیرتر و حتی فرصتطلبانهتر از دیپلماسی کلاسیک و سنتی در بسیاری از حوزهها طراحی و اجرا شود.
با این توصیفات، دیپلماسی فرهنگی میتواند عرصه ظهور همه ظرفیتهای بالقوه و قابلیتهای تاریخی، علمی و هنری یک کشور در حوزههایی از قبیل ادبیات، شعر، سینما، موسیقی و سایر زیرشاخههای فرهنگ و هنر شود.
اهداف دیپلماسی فرهنگی
کسب وجهه بین المللی در میان اقوام و ملت ها و اثرگذاری بر رفتار آنها
ایجاد نهادهای علمی، فرهنگی جدید به منظور برقراری روابط پایدارتر و صمیمیت بیشتر میان جوامع مختلف
فهم دقیق اصول موجود در فرهنگ سایر ملت ها و کنکاش در ریشه های فرهنگی و اجتماعی دیگر جوامع با هدف ارتقاء درک متقابل میان ملت ها
دیپلماسی فرهنگی و مفهوم قدرت نرم
به باور بسیاری از نظریه پردازان روابط بین الملل، دیپلماسی فرهنگی نمونه بارز و اعلای اعمال قدرت نرم است که به کشورها این امکان و توان را می دهد در طرف مقابل نفوذ کرده و او را از طریق عناصری چون فرهنگ، ارزش ها و ایده ها ترغیب به همکاری نمایند بنا به تعریف «نای»، قدرت نرم عبارت است از توانی یک دولت در رسیدن به اهداف مطلوب، از طریق ایجاد جذبه و کشش و نه با استفاده از قوه قهره و زور. او اعمال قدرت را از روش هایی همچون بسط و گسترش روابط با متحدین و تعاملات فرهنگی میسر می داند. از دیدگاه وی، چنین سیاستی نهایتاً منجر به محبوبیت دولت ها نزد افکار عمومی کشور مقصد می شود و کسب حیثیت و اعتبار و وجهه ی بین المللی برای دولت ها را نیز در بردارد.
دیپلماسی فرهنگی در عالی ترین سطح خود بستر ساز تعامل فرهنگ ها و تمدن ها است و بهترین ابزار شناختن فرهنگ دیگران، شناساندن فرهنگ خویش به دیگران و گشودن باب تعامل و گفتگو و داد و ستد فرهنگی است.
دیپلماسی هنری
دیپلماسی هنری و تأثیرگذاری از راه فعالیتهای هنری، قویترین شکل دیپلماسی عمومی و فرهنگی به شمار میرود.
هنر دربرگیرنده ابزارهای متعددی است که احساسات و فرهنگ از طریق آنها ابراز میشوند؛ ابزارهایی مانند:: موسیقی، ادبیات، ورزش و ….
صورتهای مختلف هنر مردمی قابلیت خاصی برای نزدیک کردن مردم به یکدیگر دارد، چرا که ارزشهای مشترک آنان را مورد تأکید قرار میدهد.
دیپلماسی هنری به معنای یافتن چگونگی استفاده از هنر، به ویژه موسیقی، هنرهای زیبا و ادبیات، ورزش، غذا، علوم، دین و سیاست، از طرف دولتها، تجارتها و دانشگاهها به صورت عملی و مؤثر برای برقراری ارتباط و بیان عقاید است.
از جمله امتیازات دیپلماسی هنری آن است که انسانها را به آسانی به تفکر وامیدارد و باعث میشود که به درونمایههای آن اثر هنری و شرایط و مقتضیات آن هنر توجه نماید و از این طریق تأثیر پذیرفته و متحول شوند.
وجود سنتهای مشابه ملی و مذهبی میان مردم ایران و بسیاری از مردم جوامع دیگر، بستر مناسبی است برای ایجاد رویکردی فرهنگی در روابط خارجی و تعاملات سازنده در عرصههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و دستیابی به مدلی بومی و غیرغربی از پیشرفت و توسعه که متناسب با مشخصههای سنتی و فرهنگی این جوامع باشد. را فراهم آورده است.
از جمله نقاط روشن در حوزه نوظهور دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران میتوان به ایجاد جشنهای فراگیر نوروز و یا بهاصطلاح «دیپلماسی نوروز» اشاره نمود که میتواند زمینهساز ایجاد گفتمان فرهنگی مشترک میان کشورهای مختلف و نقطه عطفی در مقابل سیاستهای جهانیسازی فرهنگ غرب باشد.
فرهنگ و ارتباطات در خدمت سیاست خارجی
حضور فرهنگ در سیاست خارجی دولتها، تنها از طریق تأثیر گذاری غیر مستقیم بر تعیین هویت ملی و فهم جایگاه خود نسبت به دیگران در جهان رخ نمیدهدبلکه تأثیر گذاری مستقیم فرهنگ و هویت ملی در سیاستهای فرهنگی بین المللی یک کشور، کاملامشهود است. رویکردهای فرهنگی سیاست خارجی ـ دیپلماسی فرهنگی- در میان بقیه ابزارهای سیاست خارجی بیشترین تأثیر پذیری را از مولفه هویتی دارد.
در دنیای معاصر که بشریت از هژمونی و سلطه رسانهای دنیای مادی و تهی از معنویات رنج می برد، دیپلماسی فرهنگی و رسانه ای بهمراه دیپلماسی هنری و دینی تنها راه مقابله با جنک نرم می باشد.
تعدادی از راهکار های موثر در دیپلماسی فرهنگی و مقابله با جنک نرم عبارتند از:
۱-بکارگیری دیپلماسی و رایزنی فرهنگی، در فعا لیتهای بین المللی خارج از کشور.
۲-آشنایی با تحولات و جریانهای فرهنگی در سطح منطقه و جهان.
۳-معرفی فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی.
۴-معرفی مکتب اهل البیت(ع) و تشیع به جهانیان.
۵- آموزش زبان و ادبیا ت فارسی به منظور معرفی ایران زمین.
۶-معرفی دستاوردهای انقلاب اسلامی به دنیا.
۷-بکار گیری ظرفیت های فرهنگی داخل کشور به منظور ارتباط میان فرهنگی در سایر کشورها و… جملکی می توانند در پیشبرد اهداف فرهنگی و دیپلماتیک موثر باشند.
———————–
منابع:
۱-بیانات مقام معظم رهبری در باره اصول و مبانی فعالیت ها در حوزه بین الملل.
۲-امیری، کیو مرث، صد قانون موفقیت رایزن فرهنگی ، انتشارات مرکز مطا لعات فرهنگی بین المللی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی سال نشر ۱۳۹۰
۳-حقیقی رضا، دیپلماسی فرهنگی از دریچه نواشاعه گرایی تأثیرات فناوری اطلاعات بر دیپلماسی فرهنگی
۴-دوفصلنامه علمی پژوهشی علوم سیاسی – دانش سیاسی – دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی امام صادق علیه ا لسلام.
۵- محمدی بیوک الگوهای فرهنگی ، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
۶-شورای عالی انقلاب فرهنگی، طرح ساماندهی فرهنگی تعیین معیار های تفکیک و مدیریت فعالیتهای فرهنگی.
۷- جنگ نرم و عملیات روانی
http://www.psyop.irپ
حسین محمدی فومنی
* کارشناس ارشد روابط بین الملل